به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درستکه مونسِ دمِ صبحم، دعای دولت توستسرشک من که ز طوفان نوح دست بَرَدز لوح سینه نیارَست نقشِ مهرِ تو شُستبکن معاملهای، وین دل
شکسته بخرکه با شکستگی ارزد به صد هزار درستزبان مور به آصف دراز گشت و رواستکه خواجه خاتَمِ جم، یاوه کرد و باز نَجُستدلا طمع مَبر از لطف بینهایت دوستچو لاف عشق زدی سر بباز، چابک و چُستبه صدق کوش، که خورشید زایَد از نَفَسَتکه از دروغ سیه روی گشت صبحِ نخستشدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوزنمیکنی به ترحم، نِطاق سلسله سستمرنج حافظ و از دلبران حِفاظ مجویگناه باغ چه باشد چو این گیاه نَرُست"حافظ" در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 86 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 22:26